سرم که به شانه ات برسد
تمام است ...
همه ی دردها، همه ی اشکها ...
آسمان رنگش را مدیون ِ چشمان توست
و من ... آرامشم را...
آسمان برایم سقف نمی شود؟!
نشـود !!!
زمین زیر پایم استوار نیست؟!
نبــآشـد !!!
اینها به چه کارم می آیند؟!
سرم که روی شانه ات باشد
هیچ چیز نمی خواهم ...
نه از زمین، نه از زمان
!... شانه ات بس است
نظرات شما عزیزان: