پاک ترین هوای دنیا هوایی است که در وجود ماست !
چرا که هر لحظه دلمان هوای هم را میکند . . .
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت14:36;توسط gharibe tanha; |
|
تنهایی سکوت من ودل معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگار...!!! این روزها سخت در آغوش خویش مرا به بازی گرفته است...!!!
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت14:35;توسط gharibe tanha; |
|
می خواهمت
ولــــی…
دوری…
خیلی خیلی دور...
نه دستم به دستانـــــــت میرسد
...نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ ...
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت14:32;توسط gharibe tanha; |
|
دوست بدار آن هایی راکه
درزندگیت نقشی داشته اند
نه آنهایی که برایـــــــــت
نقش بازی کرده اند......!
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت13:18;توسط gharibe tanha; |
|
کودک درونوم دلتنگی میکنت برایت...بچه است دیگر....نمیفهمد جدایی یعنی چه..
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت13:17;توسط gharibe tanha; |
|
آدمـای دلتــــــــــنگ وقتی خیلی بهشون خوش میگذره و میخندند یهو سرشونو برمیگردونند اونوری یکم ثابت میشن یواش یواش چشاشــــــون پر از اشـــــــک میشه
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت13:14;توسط gharibe tanha; |
|
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت12:58;توسط gharibe tanha; |
|
نقاش خوبی نبودم… اما این روزها به لطف تو انتظار را دیدنی میکشم..!
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت12:50;توسط gharibe tanha; |
|
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت12:48;توسط gharibe tanha; |
|
پر از توام
تو را دارم...
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت12:46;توسط gharibe tanha; |
|
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1391برچسب:, ;ساعت12:43;توسط gharibe tanha; |
|
شب رفتنت یک شب نبود دلم به ثانیه ای بند نشد تو رفتی و من شکستم عزیزم...
+نوشته
شده در 27 / 11 / 1391برچسب:, ;ساعت11:14;توسط gharibe tanha; |
|
گاه و بی گاه به ناگاه باز هم دلم هوایت را می کند همین تو که داری بی من سر می کنی.....
+نوشته
شده در 27 / 11 / 1391برچسب:, ;ساعت11:3;توسط gharibe tanha; |
|
به انتهای بودنم رسیده ام به نبودن های تو به پایان دنیا آه.... برای من بی تو زمانه آخرالزمان است
+نوشته
شده در 27 / 11 / 1391برچسب:, ;ساعت11:1;توسط gharibe tanha; |
|
دلم خواب میخواهد
خوابی ابدی
که فقط دستان ِتو بیدارم کند
و اگر نیامدی .....!
+نوشته
شده در 27 / 11 / 1391برچسب:, ;ساعت10:40;توسط gharibe tanha; |
|
بند کفش هایت را همیشه محکم ببند! کسی چه می داند؟! شاید اینجا که قدم می زنیم درست لبه ی دنیا باشد
+نوشته
شده در 27 / 11 / 1391برچسب:, ;ساعت10:39;توسط gharibe tanha; |
|
عشق می ورزم..بی تناسب زندگی می کنم..بیخیال مدتی است...
+نوشته
شده در 3 / 11 / 1391برچسب:, ;ساعت10:40;توسط gharibe tanha; |
|
لزومي ندارد من هماني باشم که تو فکر مي کني ، من هماني ام که حتي فکرش را هم نمي تواني بکني ...
+نوشته
شده در 28 / 10 / 1391برچسب:, ;ساعت17:1;توسط gharibe tanha; |
|
حرفی بینمان نمانده جز اینکه بینمان بماند دوستت دارم....
+نوشته
شده در 7 / 9 / 1391برچسب:, ;ساعت21:35;توسط gharibe tanha; |
|
سکوت که می کنی
وزن جهان را تنها به دوش می کشم!
و کم که می آورم
زمین آنقدر کند می چرخد
که تو توی تقویم می ماسی
و من
آونگ می مانم
بین حقیقتِ تو
و افسانه ای که از تو در سرم دارم!
+نوشته
شده در 14 / 1 / 1391برچسب:, ;ساعت16:55;توسط gharibe tanha; |
|
با تو زیرِ بارانم چتر براي چه ؟ خیال كه خیس نمیشود درد دارد وقتي چيزي را كسر ميكني كه با وجودت جمع زده اي اون یه دونه یوسفی هم که برگشت به کنعان اش استثنا بود تو غمت رو بخور دلم ... سر جایش نیست ! می دانم ... یا كار توست یا كار رؤیاها لحظه هایی هست كه دلم واقعاً برایت تنگ می شود , من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام
+نوشته
شده در 4 / 12 / 1390برچسب:, ;ساعت16:46;توسط gharibe tanha; |
|
امـــــــا شک نـــــکـــن ؛ تـکــرار نمیشــــــم ! تـــو چــه مــی دانـــی حال و روز کســی را کـــه دیـگـــــــــر ، هیــــــچ نگاهــی دلـــــش را نمی لــرزانــــد…
شــــــایـد تـکـراری باشـــم …
+نوشته
شده در 4 / 12 / 1390برچسب:, ;ساعت11:17;توسط gharibe tanha; |
|
عاشقت خواهم ماند…………..بی آنکه بدانی.
دوستت خواهم داشت …………….بی آنکه بگویم.
درد دل خواهم گفت…………بی هیچ کلامی.
گوش خواهم داد ………………..بی هیچ سخنی.
در آغوشت خواهم گریست…….بی آنکه حس کنی.
در تو ذوب خواهم شد ………..بی هیچ حرارتی.
این گونه شاید احساسم نمیرد … !!!
+نوشته
شده در 3 / 12 / 1390برچسب:, ;ساعت15:31;توسط gharibe tanha; |
|
باران که می بارد...
دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود...
راه می افـتم...بـدون ِچـتـر...
من بـغض می کنـم....آسمـان گـریـه...
+نوشته
شده در 30 / 11 / 1390برچسب:, ;ساعت16:10;توسط gharibe tanha; |
|
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی او تمام کرد من شروع کردم وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن است مثل تنها مردن....
+نوشته
شده در 22 / 10 / 1390برچسب:, ;ساعت13:7;توسط gharibe tanha; |
|
اشتباهی در کار نیست".. بعد از این من ازادم"به دور از دلتنگی"به دور از دلواپسی"به دور از اسارت و بت پرستی" در اغوش خدایی که همه چیز در دست اوست " عشق به همه انهایی که دوستت دارند و شاید نفرت از کسانی که دوستت ندارند" خدایی که اسرار غیب را بهتر از هر کسی می داند" بیاموز دوست داشتن را و عشق را و هر انچرا که می خواهی و دور کن هر انچرا که نمی خواهی
+نوشته
شده در 11 / 12 / 1387برچسب:, ;ساعت13:21;توسط gharibe tanha; |
|